به خاطر توفیق اجباری حاصل شده در ایام اخیر ،ناچارا شبها زودتر از گذشته می خوابم به همین خاطر معمولا فوتبالهای خارجی تاپ را یا نمی بینم ویا نصفه نیمه می بینم، اما دیشب بعد از مدتها یک فوتبال ناب اسپانیایی را دیدم و آنچه لذت که یک تماشاگر می تواند از یک بازی ببرد ،بردم.
راستش از اینکه اسم بازی تیم های ما هم فوتبال است خجالت کشیدم ،اگر فوتبال آنیست که رئال مادرید بازنده و بارسلون برنده بازی می کنند پس این بازی حسینقلی خانی ما چیست که مجریانش(فوتبالیستها)ادعای فوتبال بودنش را دارند، تیم بارسلون آنچنان در زمین پاسکاری میکرد که تو گویی این توپ با نخ های نا مرئی به پای آنها بسته شده وخیال باز شدن ندارد ،البته رئال هم با اینکه باخت اما هرگز به شیوه هایی که تیمهای آسیایی و خصوصا تیم های ایرانی برای اتلاف وقت یا بازی ناجوانمردانه متوسل می شوند دست نزد ومانند یک قهرمان ایستاده مرد.
در فوتبالی که مربی جوانش چنین تیمی می سازد ،باید هم که در عرصه ملی مربی پیرش چنان نتیجه ای بگیرد،در فوتبال حسینقلی خانی ما اگر خدای نا کرده مربی جوانی تیم خوبی بسازد وقتی به اطرافش نگاه کنی رد پای یک مربی از رده خارج را می بینی ،در این نوع فوتبال البته واسطه ها نقش اساسی در جابجایی پول کلان وبستن تیمها دارند چون اصولا مدیرانش غیر فوتبالی هستند وهنری جز پول خرج کردن ندارند و صد البته تعویض مکرر مربیان ،تا ازین رهگذر پورسانت بیشتری نصیب حضرات دلالان ومدیران بشود،غصه چه چیزی را بخوریم اینها که همه دور هم جمع هستند وسفره ای پهن و دست جمعی در حال چریدنند ،حال چه بر سر طرفدار مفلوک که ما باشیم بیاید مگر اهمیتی هم دارد!!؟؟