دو مربی،دو شخصیت
یک توضیح:این یادداشت بعد از بازی با بحرین نوشته شده بود اما به دلایلی امروز منشر می شود
افشین قطبی: این آقای قطبی، زاده تهران و از حدود ده سالگی در خارج از کشوروعمدتا در ایالات متحده زندگی و تحصیل کرده است ، در خصوص سوابق فوتبالی او اطلاعات چندان موثقی در دست نیست؛ اما آنچه از اطراف ایشان بر می اید این است که او بازیکن متوسطی در فوتبال آماتوری امریکا بوده که در همان سن جوانی از بازی انصراف وبه مشاغل جنبی فوتبال همچون آنالیزوری در تیمهای زنان ومردان باشگاهی وسپس ملی در امریکا و کره جنوبی و این اواخر قبل از حضور در ایران یک دوره دستیار پیم فورپیک هلندی در تیم ملی کره جنوبی بوده است که با درایت حمید استیلی به پرسپولیس آمد تا چنانجه تیمی را که استیلی بسته و هدایت می کرد نتوانست نتیجه بگیرد، شکست ها را به نام او نوشته و دیپورتش کنند؛ اما تیم تحت امر استیلی ان سال با قهرمانی به کار خود پایان داد تا نتیجه به نام این مربی ایرانی ،امریکایی نوشته شود. این بود که او با زرنگی و حرفه ای گری چمدانش را بست وبه آن سوی آبها رفت تا بوق های تبلیغاتی او چنان بازار را برایش گرم کنند که بعد از سه ماه در حالی که در امارات حضور داشت و هیچ تیمی او را نخواست با قراردادی که بعدها به ترکمانچای دوم معروف شد به تهران برگردد و هدایت پرسپولیس را به دست بگیرد ودر نهایت آن طور شبانه از ایران فرارکند ودر شبکه های خارجی حرف هایی را بزند که فقط از یک آدم وطن فروش بر می آمد و تازه این به جز نسبت های نا روایی بود که پیش از آن در جریان تمرینات به بازیکنان و خبرنگاران داده بود چنانچه می دانیم او از کلماتی چون حیوان برای خبر نگاران و داگ هاوس برای بازیکنان استفاده کرده بود که با بزرگ منشی و گذشت افراد مورد اشاره از بروز مشکلات بعدی جلوگیری شد.
* * * * * * * * *
مصطفی دنیزلی : آقا مصطفی را در ترکیه همه می شناسند ، مردی خنده رو و با نمک که در بدترین شرایط لبخند یادش نمی رود . او مردی است که فوتبال را در بالاترین سطح در کشورش بازی کرده وتنها مربی که در ترکیه با سه تیم معروف ان کشور به قهرمانی رسیده ، خود اوست.دنیزلی را باشگاه پاس برای اولین بار به ایران آورد او مرد کاردان وبا لیاقتی بود که پاس را متحول کرد ودر زمان مدیریت سردار اجرلو این تیم را با بضاعتی نه چندان در خور، مدعی قهرمانی کرد وحتی اگر حاضر می شد اصولش را زیر پا بگذارد شاید با آن تیم قهرمان هم می شد؛ اما او نظم وانضباط را ترجیح داد و اتفاقاتی افتاد که نیازی به توضیح بیشتر نیست.
بعد از پاس بار دوم که آقا مصطفی به ایران آمد برای هدایت پرسپولیس بود، در آن سال پرسپولیس اوضاع خوبی نداشت اما آقا مصطفی با ان تیم هم خوب نتیجه گرفت والبته بازهم اصولش را به هیچ چیز نفروخت وبعد از ایران رفت . در این چند سالی که او از ایران رفته خیلی از تیمها می خواستند دوباره او را برگردانند اما او هر بار بنا به دلیلی عذر خواهی کرد وبه ایران نیامد اما این روزها مصاحبه ای از این غریبه آشنا روی سایتها و در روزنامه ها خود نمایی می کند که هرآدم فوتبالی را به فکر فرو میبرد.
* * * * * * * * * *
نام افشین قطبی را ما و فوتبالمان سر زبانها انداخت وبزرگش کردیم ، اصولا و درنهایت او قبل از آمدن به ایران نهایتا یک آنالیزور شناخته شده"من در همینش هم شک دارم" بود؛ اما دنیزلی را در بیشتر اروپا به عنوان یک سرمربی"هرچند درجه دو"قبول داشته ودارند .
هر دوی اینان از ایران می روند ؛ قطبی به بی بی سی میرود و می گوید : من در ایران امنیت جانی نداشتم .
اما آقا مصطفی در شبکه های معروف ترکیه به تمجید از ایرا ن وایرانی می پردازد و می گوید: روزی که رفتم ایران، ته دل دوست نداشتم بمانم اما برخوردها آنقدر صادقانه بود که ذهنیتم عوض شد و نفهمیدم چطور ماندم و یا درآنجا که می گوید :
رسانه ها تصویری غلط از ایران و ایرانی ها در ذهن مردم دنیا ساخته اند.
قطبی از ایران میرود و آقا مصطفی هم ؛ اما قطبی چندی به گردش دور دنیا با همسر کره ای اش مشغول می شود اما در همین زمان آقا مصطفی با سومین تیمش قهرمان ترکیه می شود . قطبی را با همه حرفهایی که در بی بی سی زد با سلام وصلوات به ایران می آوریم تا مثلا شق القمر کند ، که نمی تواند. اما آقا مصطفی هنوز قهرمانی را در ترکیه مزمزه می کند وبه این دنیا می خندد ، قطبی به ریش ما می خندد و می گوید :
بحرین را در خانه می بریم اما با چهار گل به بحرین می بازیم واخلاق را نیز!!
آقا مصطفی می گوید : آنقدر تهران را دوست داشتم که اگر مشکل خانواده نبود سالی یک بار هم به ترکیه نمی رفتم ؛ اما بانو یوروم قطبی حتی حاضر نیست به تهران بیاید وبا اوزندگی کند و لاجرم قطبی هفتگی به دبی می رود تا با او دیدار تازه کند .
آقا مصطفی می گوید : صمیمانه می گویم فوتبال ایران در خطر است ؛ اما افشین خان ما در نهایت خیال بافی می گوید باید باتمام تیمهای بزرگ دنیا بازی کنیم ، بیچاره از پس یک تیم درجه دوی آسیایی هم بر نمی آید اما سودای بازی با آرسنال و مواجهه با بزرگانی مثل آرسن ونژه را در سر می پروراند تا در صورت اخراج از اینجا بتواند نامی از خود در جزیره به ثبت برساند تا شاید روزی .......
· * * * * * * * * * * * *
من به عنوان یک ایرانی وطن پرست ، این افندی دوست داشتنی را ایرانی تر از قطبی می دانم ، او در طول دورانی که در ایران بوده ویا پس از ترک ایران همواره قدر شناس ایرانیان بود هر چند ما با کشور همسایه "ترکیه" مشترکات تاریخی فراوانی داریم اما او در حق میزبانانش هرگز لب به شکوه نگشوده هرچند که همه می دانیم محال است او در ایران بدون هیچ مشکلی زندگی کرده باشد.
افشین قطبی: این آقای قطبی، زاده تهران و از حدود ده سالگی در خارج از کشوروعمدتا در ایالات متحده زندگی و تحصیل کرده است ، در خصوص سوابق فوتبالی او اطلاعات چندان موثقی در دست نیست؛ اما آنچه از اطراف ایشان بر می اید این است که او بازیکن متوسطی در فوتبال آماتوری امریکا بوده که در همان سن جوانی از بازی انصراف وبه مشاغل جنبی فوتبال همچون آنالیزوری در تیمهای زنان ومردان باشگاهی وسپس ملی در امریکا و کره جنوبی و این اواخر قبل از حضور در ایران یک دوره دستیار پیم فورپیک هلندی در تیم ملی کره جنوبی بوده است که با درایت حمید استیلی به پرسپولیس آمد تا چنانجه تیمی را که استیلی بسته و هدایت می کرد نتوانست نتیجه بگیرد، شکست ها را به نام او نوشته و دیپورتش کنند؛ اما تیم تحت امر استیلی ان سال با قهرمانی به کار خود پایان داد تا نتیجه به نام این مربی ایرانی ،امریکایی نوشته شود. این بود که او با زرنگی و حرفه ای گری چمدانش را بست وبه آن سوی آبها رفت تا بوق های تبلیغاتی او چنان بازار را برایش گرم کنند که بعد از سه ماه در حالی که در امارات حضور داشت و هیچ تیمی او را نخواست با قراردادی که بعدها به ترکمانچای دوم معروف شد به تهران برگردد و هدایت پرسپولیس را به دست بگیرد ودر نهایت آن طور شبانه از ایران فرارکند ودر شبکه های خارجی حرف هایی را بزند که فقط از یک آدم وطن فروش بر می آمد و تازه این به جز نسبت های نا روایی بود که پیش از آن در جریان تمرینات به بازیکنان و خبرنگاران داده بود چنانچه می دانیم او از کلماتی چون حیوان برای خبر نگاران و داگ هاوس برای بازیکنان استفاده کرده بود که با بزرگ منشی و گذشت افراد مورد اشاره از بروز مشکلات بعدی جلوگیری شد.
* * * * * * * * *
مصطفی دنیزلی : آقا مصطفی را در ترکیه همه می شناسند ، مردی خنده رو و با نمک که در بدترین شرایط لبخند یادش نمی رود . او مردی است که فوتبال را در بالاترین سطح در کشورش بازی کرده وتنها مربی که در ترکیه با سه تیم معروف ان کشور به قهرمانی رسیده ، خود اوست.دنیزلی را باشگاه پاس برای اولین بار به ایران آورد او مرد کاردان وبا لیاقتی بود که پاس را متحول کرد ودر زمان مدیریت سردار اجرلو این تیم را با بضاعتی نه چندان در خور، مدعی قهرمانی کرد وحتی اگر حاضر می شد اصولش را زیر پا بگذارد شاید با آن تیم قهرمان هم می شد؛ اما او نظم وانضباط را ترجیح داد و اتفاقاتی افتاد که نیازی به توضیح بیشتر نیست.
بعد از پاس بار دوم که آقا مصطفی به ایران آمد برای هدایت پرسپولیس بود، در آن سال پرسپولیس اوضاع خوبی نداشت اما آقا مصطفی با ان تیم هم خوب نتیجه گرفت والبته بازهم اصولش را به هیچ چیز نفروخت وبعد از ایران رفت . در این چند سالی که او از ایران رفته خیلی از تیمها می خواستند دوباره او را برگردانند اما او هر بار بنا به دلیلی عذر خواهی کرد وبه ایران نیامد اما این روزها مصاحبه ای از این غریبه آشنا روی سایتها و در روزنامه ها خود نمایی می کند که هرآدم فوتبالی را به فکر فرو میبرد.
* * * * * * * * * *
نام افشین قطبی را ما و فوتبالمان سر زبانها انداخت وبزرگش کردیم ، اصولا و درنهایت او قبل از آمدن به ایران نهایتا یک آنالیزور شناخته شده"من در همینش هم شک دارم" بود؛ اما دنیزلی را در بیشتر اروپا به عنوان یک سرمربی"هرچند درجه دو"قبول داشته ودارند .
هر دوی اینان از ایران می روند ؛ قطبی به بی بی سی میرود و می گوید : من در ایران امنیت جانی نداشتم .
اما آقا مصطفی در شبکه های معروف ترکیه به تمجید از ایرا ن وایرانی می پردازد و می گوید: روزی که رفتم ایران، ته دل دوست نداشتم بمانم اما برخوردها آنقدر صادقانه بود که ذهنیتم عوض شد و نفهمیدم چطور ماندم و یا درآنجا که می گوید :
رسانه ها تصویری غلط از ایران و ایرانی ها در ذهن مردم دنیا ساخته اند.
قطبی از ایران میرود و آقا مصطفی هم ؛ اما قطبی چندی به گردش دور دنیا با همسر کره ای اش مشغول می شود اما در همین زمان آقا مصطفی با سومین تیمش قهرمان ترکیه می شود . قطبی را با همه حرفهایی که در بی بی سی زد با سلام وصلوات به ایران می آوریم تا مثلا شق القمر کند ، که نمی تواند. اما آقا مصطفی هنوز قهرمانی را در ترکیه مزمزه می کند وبه این دنیا می خندد ، قطبی به ریش ما می خندد و می گوید :
بحرین را در خانه می بریم اما با چهار گل به بحرین می بازیم واخلاق را نیز!!
آقا مصطفی می گوید : آنقدر تهران را دوست داشتم که اگر مشکل خانواده نبود سالی یک بار هم به ترکیه نمی رفتم ؛ اما بانو یوروم قطبی حتی حاضر نیست به تهران بیاید وبا اوزندگی کند و لاجرم قطبی هفتگی به دبی می رود تا با او دیدار تازه کند .
آقا مصطفی می گوید : صمیمانه می گویم فوتبال ایران در خطر است ؛ اما افشین خان ما در نهایت خیال بافی می گوید باید باتمام تیمهای بزرگ دنیا بازی کنیم ، بیچاره از پس یک تیم درجه دوی آسیایی هم بر نمی آید اما سودای بازی با آرسنال و مواجهه با بزرگانی مثل آرسن ونژه را در سر می پروراند تا در صورت اخراج از اینجا بتواند نامی از خود در جزیره به ثبت برساند تا شاید روزی .......
· * * * * * * * * * * * *
من به عنوان یک ایرانی وطن پرست ، این افندی دوست داشتنی را ایرانی تر از قطبی می دانم ، او در طول دورانی که در ایران بوده ویا پس از ترک ایران همواره قدر شناس ایرانیان بود هر چند ما با کشور همسایه "ترکیه" مشترکات تاریخی فراوانی داریم اما او در حق میزبانانش هرگز لب به شکوه نگشوده هرچند که همه می دانیم محال است او در ایران بدون هیچ مشکلی زندگی کرده باشد.