۱۳۹۱ اسفند ۳۰, چهارشنبه

از خاوران تا هامبورگ


در حاشیه ی خداحافظی موشک فوتبال ایران
از خاوران تا هامبورگ
افشین معشوری / بشارت نو/
- خداحافظی ناگهانی مهدی مهدوی کیا سوژه ی این روزهای فوتبال ایران است. او که در تمام مدت بازیگری از بازیکنان خوش اخلاق و کم حاشیه ی ایران بود، در آستانه ی سال تازه اعلام کرد برای همیشه کفش ها را خواهد آویخت. خداحافظی از دنیای قهرمانی چیز تازه یی نیست، که اگر بود هیچگاه قهرمانان تازه یی نمی دیدیم و نوبت به مهدوی کیا نیز نمی رسید که اینک در باره ی خداحافظی اش از میدان بنویسیم. در یکی دو روز گذشته بعضی از رسانه ها با واکاوی موضوع قیاس هایی انجام داده اند و مهدوی کیا را با بازیکن دیگری که هم نسل او بوده و هنوز از مهره های قابل اعتنای تیم اش نیز هست، سنجیده اند که البته بیشتر از سر احساس بود و به نظر آنچه دیده نشده جایگاه تیم های این دو بازیکن در لیگ برتر و قهرمانان آسیاست.
یحیی گل محمدی که اینک قهرمانی در لیگ برتر را دور از دسترس می بیند، با دور اندیشی در حال تعویض نسل پرسپولیس است. او که می داند این روزها جوان تر های پرسپولیس در حال آبدیده شدن هستند با همه ی احترامی که برای مهدوی کیا قایل است می گوید:« مهدی را همه می‌شناسند و با اخلاقش آشنا هستند و تا حالا در کل فوتبالش کوچکترین حاشیه یی نداشته است . داستان او با تمامی بازیکنانی در عمرم دیدم فرق می کند. من هم از اتفاقی که برای مهدی افتاد راضی نیستم. ما با هم حرف زدیم و او بزرگی کرد و پذیرفت تا در کنار تیم بماند. از مهدوی‌کیا ممنونم چون خیلی به ما کمک کرد اما دوست نداشتم 10 -20 دقیقه بازی کند. در نیم فصل اول با پشتکار خود تیم را هدایت کرد و در نیم فصل دوم برایش خوب نبود و او از وضعیت مسابقه دور شد و این تصمیمی است که خودش گرفته و او همچنان در کنار ما تمرین می‌کند و انشالله در فینال جام حذفی که بازی خداحافظی‌اش در نظر گرفته شد از فوتبال خداحافظی می‌کند.او مثل یک برادر کنارم بوده است.»
یحیی ترجیح می دهد روی بازیکنانی سرمایه گذاری کند که سال آینده بتوانند عصای دست او باشند .به حق یا ناحق! امروز پرسپولیس در جایگاهی است که نه چشم به قهرمانی دارد ، نه خطر سقوط را احساس می کند و نه حتی دیگر «شهرآورد» را پیش رو دارد، در این حال استفاده از بازیکنی که در انتهای راه قهرمانی قرار دارد تنها به نیمکت نشینی نسل آینده ی قرمزپوشان خواهد انجامید و گل محمدی این مورد را به خوبی لمس کرده است. آنچه امروز در پرسپولیس شاهد آن هستیم حاصل بی تدبیری سالهای پیش مربیان پرسپولیس است. وقتی میانگین سالهای حضور بازیکنان کنونی این تیم بسیار پایین است و هر ساله به هر دلیل، ریزش های فراوان و خریدهای بی حساب و کتاب در دستورکار مدیران قرار گرفت، نتیجه همین شد که مرتبا شاهد چهره های تازه یی هستیم بدون اینکه بتوانند حداقل شایستگی های فنی شان را در تیم تازه بروز دهند. به نگرش مربیان جوان مان که یحیی گل محمدی یکی از آنان است احترام بگذاریم و از مدیران مان بخواهیم مسایل فنی را به عهده ی مربیان بگذارند تا در روزهای بازخواست به جای یکی به نعل و یکی به میخ زدن از سرمربیان شان توجیحات فنی بخواهند نه یاداوری حاشیه های موجود در تیم ها را که این مورد اخیر بلای جان فوتبال ایران در این سالها شده است.

شاید تاج نداند




شاید تاج نداند
افشین معشوری/ بشارت نو/
 - این بسیار خوب و محترم است که سرپرست سازمان لیگ با قاطعیت می گوید:«کلیه ی مسابقات می باید تا 20 اردیبهشت به پایان برسد»؛ اما در این میان، باشگاه ها هم حق دارند به منافع سازمانی شان بیاندیشند. مهدی تاج باید بداند یکی از دلایل افت کیفی مسابقات لیگ، همین برنامه ریزی های شتاب زده و فاصله ی کوتاه بازی ها با یکدیگر است.
 او که پیش تر دانسته یا ندانسته در باره ی بازی استقلال- تراکتور سازی عقیده داشت:« وقتی استادیوم آزادی جا برای حضور تماشاگران آذری دارد! چه اشکالی دارد.....» باید بداند نمی تواند قانون را هر طور که دلش می خواهد تفسیرکند. هنوز یادمان نرفته که در شهر «آقای سرپرست سازمان لیگ» وقتی تیم ها برای مسابقه حضور به هم می رسانند، چگونه میزبان - با ترفندهای خاص- از حضور هواداران تیم میهمان در ورزشگاه جلوگیری می کند. قانون می گوید: در هر بازی 90 درصد از ظرفیت صندلیهای ورزشگاه متعلق به میزبان و 10 در صد باقیمانده می باید در اختیار میهمان قرار گیرد، با توجه به اینکه دو تیم مورد اشاره در حالی به دیدار یکدیگر می رفتند که در کورس قهرمانی هستند و ضلع سوم مثلث قهرمانی تیم همشهری ایشان است، این شایبه به وجود می آید که مسئول لیگ خواسته یا نا خواسته به حاشیه یی دامن می زند که می تواند باعث از دور خارج کردن یکی از دو تیم مدعی شده، تا تیم سوم به قهرمانی نزدیک تر شود.
سابقه ی چند سال اخیر نشان داده است که علی رغم حرفه یی بودن، امکانات سخت افزاری و نرم افزاری، باشگاه اصفهانی از همه ی روزنه ها برای نیل به مقصود استفاده می کند که این خود البته درایتی می طلبد که باشگاه سپاهان و مدیرانش از آن برخوردار هستند؛ اما اظهار نظرهایی که می تواند ایجاد تنش کرده و وضع قوانین کوتاه مدت به طور مشخص! در ابتدا هوادار فوتبال را بدگمان خواهد کرد و در دراز مدت ارکان فوتبال را به فساد خواهد آلود.
مروری بر حاشیه های اتفاق افتاده در فوتبال نشان می دهد که بسیاری از حاشیه های ناگوار فوتبال ایران، در اصفهان اتفاق افتاده است. نابینا شدن سرباز نیروی انتظامی، کتک خوردن سرمربی حریف، شکسته شدن شیشه هاي اتوبوس میهمان، شکسته شدن شیشه های رختکن، شایبه ی مسموم بودن آب مصرفی تیم مقابل، کتک خوردن سرپرست تیم حریف، جنجال بر سر دو پینگ تیم حریف و مسایل بسیار زیاد دیگری که ذکر آن تنها به بلندتر شدن این نوشته خواهد انجامید، از مواردی است که حافظه ی میان مدت هواداران فوتبال آن را به یاد می اورد. نه اینکه این مسایل در سایر شهرها و ورزشگاهها اتفاق نیافتاده و نمی افتد؛ سخن اینجاست که برای شهر فوتبال خیز اصفهان که تا همین دوره ی گذشته ی لیگ هر دو تیم اش - و اینک سپاهان- مدعی قهرمانی بود، بسیار ناپسند است که با چنین رفتارهایی افتخارات اش را به شک و تردید آلود .
مهدی تاج باید بداند که حضور دراز مدت او زمانی با احترام همراه خواهد بود که به همه ی تیم ها نگرشی یکسان داشته باشد و با رفتار و گفتار خود ایجاد شک و تردید نکند، او بیش از بسیاری دیگر شایستگی ریاست بر فدراسیون فوتبال ایران را دارد، مشروط بر اینکه کمی در کردار خود تجدید نظر نموده و دیدی « فرا استانی» را ضمیمه ی محاسن خود نماید.

این فوتبال رو به موت!


این فوتبال رو به موت!
 افشین معشوری - هنوز سالهای زیادی از آن دوران نگذشته است که علی پروین می گفت: « همه ی باشگاه پرسپولیس در صندوق عقب اتومبیل من بود» و یا یا منصور پورحیدری که می گفت:« گاهی تیم استقلال را در اتاقی 3‍×4 تمرین داده ام». آن سالها توی فوتبال از بنز و بی. ام. و، آپارتمان زعفرانیه و این چیزها خبری نبود. حتی از اردوهای شب قبل از بازی در هتل هم خبری نبود، اصلا بازیکن های آن دوران فکرش را هم نمی کردند روزگاری برسد که بازیکن فوتبال یکی دو روز قبل از بازی در هتل استراحت و تمرین های ویژه کند، ماساژور داشته باشد، سونا برود، مواظب تغذیه اش باشد، تمرکز کند و هزار حرف دیگر که در این یادداشت کوتاه نمی گنجد.
حالا؛ در زمانی که تیم ها ظاهرا حرفه یی شده اند، پولهای انچنانی رد و بدل می شود، اتومبیل ها لوکس و آپارتمانها شیک شده اند، چه بر فوتبال رفته که از یک سو داد بازیکن، مربی، مدیر، تماشاگر و... به آسمان بلند است و از سوی دیگر بازیها آنقدر بی روح و کسل کننده شده که تماشاگران قدیمی و حرفه یی فوتبال رغبتی برای پیگیری بازی ها ندارند و ترجیح می دهند تنها گوشه یی از بازی تیم های محبوب شان را تماشا کنند و یا به دانستن نتایج بسنده کنند؟
وقتی بیش از یک دهه  پیش، رییس وقت فدراسیون اعلام کرد اولین دوره ی لیگ حرفه یی فوتبال برگزار خواهد شد، آیین نامه یی مطابق با اصول حرفه یی نوشته شد و قرار شد پس از ان تیم ها گام به گام به سوی باشگاه داری( ونه تیم داری) بروند، در آن آیین نامه ها داشتن زمین تمرین اختصاصی و کادر اداری و درمانی و رفاهی از نیازهای اولیه ی هر باشگاهی شمرده شده بود و  باشگاه ها ملزم بودند رفته رفته شرایط را برای مدرن کردن سیستم فوتبال ایران مهیا کنند.
اما نه تنها هیچکدام از بندهای آن قوانین جدی گرفته نشد حالا پس از بیش از یک دهه که  از راه اندازی لیگ حرفه یی می گذرد، تنها چیزی که تغییر کرده رقم پرداخت هاست و بازیهایی که به مراتب بی روح تر شده است. هجوم مربیان رنگ و وارنگ خارجی و همچنین بازیکنانی که چیزی برای عرضه ندارند و تنها راه را برای پرورش بازیکنان با آتیه ی ایرانی می بندند، دیگرسوغات این اتفاق برای فوتبال بود. از دیگر اتفاقاتی در فوتبال این سالها افتاد، حضور غیرفوتبالی هایی بود که عمدتا چیزی برای عرضه نداشتند و تنها با بهانه ی «آورده های مالی» گام به میدان ورزش گذاشتند. اگر از انگشت شمار موارد موفق اینگونه افراد بگذریم، همگی جز «حیف و میل بیت المال» و« شکایت های جورواجور بازیکنان و مربیان خارجی نزد فیفا» و هدر رفت سرمایه یی که می توانست خرج «ساخت ورزشگاه »و تربیت اصولی بازیکن در رده های پایه، «اعزام مربیان مستعد ایرانی» به دوره های معتبر خارجی و... شود، چیز دیگری برای فوتبال به ارمغان نیاورده اند.
اصولا فلسفه و چرایی حضور بعضی از آقایان در فوتبال مشخص نیست، معلوم نیست فلان آقا با کدام انگیزه همزمان در دو باشگاه لیگ برتری سمت دارد، در حالی که چنین موضوعی به نظر، خلاف قوانین و مقررات است. قرار بود غیر فوتبالی ها با ورود به ورزش مرهمی بر  پیکر نیمه جان آن باشند؛ اما این روزها بیش از نیمی از وقت برنامه های تلویزیونی یی که می تواند  صرف تحلیل و تفسیر فنی مسابقات باشد، به خاموش کردن آتش دعوای مدیران و مالکان و سرپرستان و بازیکنان و حتی بوقچی های تیم ها می شود. پس از دو دهه که آرام آرام پول های کلان به فوتبال سرازیر شد، به نظر می رسد همان باشگاهی که در صندوق عقب یک مربی بود و تیم دیگرش در اتاق 3×4 تمرین می کرد، جذابیت بیشتری نسبت به این روزها داشته است، شاید حق با یکی از قدیمی ها فوتبال است که چند ماه گفته بود:« بهتر است با وضع کنونی یکی دو سالی مسابقات را تعطیل کرده و با ساماندهی مجددد راه اندازی کنیم»، اگر چه  این موضوع خواسته ی آرمانگرایانه یی محسوب می شود؛ اما حرف بیراهی نیست، وقتی قرار است هر ساله با تغییر مدیریت، در بر پاشنه ی سابق بچرخد، همان بهتر که فوتبال را تعطیل کنیم.