دراینکه ورزش پر طرفدار فوتبال در کشورمان مورد استقبال بسیاری از جوانان ونوجوانان است شکی نیست اما فوتبال ما در بطن خود با ناهمواریهای زیادی مواجه است که به نمونه ای از ان می پردازیم امیدآنکه بتواند راهگشای هرچند کوچکی برای تصمیم گیرندگان فدراسیون نشین باشد.
مقوله ای که این روزها کارشناسان زیادی را به چالش فراخوانده وهر کس به فراخور درک وسوادش اظهار نظر میکند بحث دلالیسم وپدیده زشت پورسانت گیری عده ای از مربیان، مدیران، خبرنگاران و........ است که افراد زیادی در گوشه وکنار به ان اشاره کرده اند .
اوایل امسال و قبل از شروع لیگ زمزمه ای راه افتاد که فلان مربی و فلان مدیر با استفاده از رانت مربیگری یا مدیریتی خود قراردادهای انچنانی با بازیکنانی بسته و مقدار اندکی را به بازیکن مورد نظر می پردازند. آنچه مورد توجه است نوع بستن قرارداد با بازیکنان است که در تمام دنیا آژانس هایی برای این کار در نظر گرفته شده ودر واقع دلالی را ضابطه مند کرده اند تا هر کسی نتواند به شغل جابجایی بازیکن بپردازد و در واقع برای اینکار مجوز های لازم را دریافت می کنند. اما اینجا و در کشورمان اغلب قراردادها در رستورانها ویا در تولیدی ها ودر پاره ای اوقات در منازل بازیکنان و جاهایی دیگر که هیچ ارتباطی به فوتبال ندارد منعقد می شود. بدینگونه است که راه را برای اعمال نفوذ افراد نا لایق باز می گذاریم تا آنطور که دلشان می خواهد از این آشفته بازار سود ببرند و پولهای آنچنانی به جیب بزنند .بسیار شنیده ایم فلان مربی خارجی که مثلا قیمتش در حدود صد هزار یا دویست هزار دلار بوده با بازار گرمی دلالان محترم با قیمت های بسیار بالاتر قراداد بسته اند وجالب اینکه اکثر این دسته مربیان با ناکامی مواجه شده ودر ادامه اخراج شده اند .
مدیری که از مدیریت فقط هزینه کردن را بلد است مدیر نیست ،مدیریت فنی است که با ان آدمها ضمن نیل به مقصود که در ورزش می تواند قهرمانی باشد از حد اقل امکانات به حد اکثر موفقیت ها برسند نه اینکه به محض سست شدن پایه صندلی مدیریت مان با ردیف کردن اسامی دهن پر کن، ستاره ای و یا مربی سرشناسی را به خدمت بگیریم و بدون اینکه ابزار کافی در اختیارش قرار دهیم توقع معجزه داشته باشیم .نمونه این دست افراد را در باشگاههای بزرگمان بسیار دیده ایم.
در واقع پدیده دلالیسم باعث رشد بی رویه قیمت بازیکنان و مربیان نیز شده است ، مدیری که می بیند با استفاده از مربی و یا بازیکن ایرانی چیزی عایدش نمی شود چاره را در خرید مربیان وبازیکنان بی کیفیت خارجی می بیند تا از این رهگذرسودی نصیبش شود . در چند سالی که از هجوم بازیکنان ومربیان خارجی به کشورمان می گذرد شاید تعداد بازیکنان ومربیان موفق خارجی در لیگ برتر ایران به تعداد انگشتان دو دست نیز نرسند.در نتیجه پولی را که باید صرف پرورش واعتلای استعداد جوانان ایرانی کنیم به کسانی داده ایم که به دیگر سوی جهان رفته و از برکت حضور در میهنمان کار وکسبی راه انداخته وگذران زندگی می کنند و فوتبالیست های ایرانی پشت خط مانده و بعضی هم به راههایی کشیده می شوند که همه می دانیم.
اصل حضور خارجی ها در فوتبال به خودی خود بسیار خوب و شایسته است به شرطی که اولا در گزینش این افراد دقت لازم انجام شود و در ثانی بر قیمت ها کنترل کافی صورت گیرد، باشگاههای ما چون عمدتا از بودجه دولتی اداره می شوند حق ندارند به هر صورت که میخواهند عمل کرده و پول بیت المال را هدر دهند.در کشور کوچکی همچون قطر که اصلا وابدا با ایران عزیزمان قابل قیاس نیست وقتی باشگاهی بازیکنی را بخواهد حتما باید از کانال کمیته المپیک این امیر نشین اقدام کند که البته الگو برداری از آنها شاید مناسب ما نباشد اما می توان این موضوع را با فرهنگ خودمان هماهنگ کرد و بهره لازم را برد .
در پایان این نوشتار از آن دسته از مدیران، مربیان، ورزشکاران،خبرنگاران و سایر زحمتکشان فوتبال که با رعایت کلیه مسایل اخلاقی سالهاست به این رشته خدمت میکنند پوزش می طلبم چرا که معتقدم در بین این افراد انسانهایی هستند که عاشقانه کار می کنند وشاید اگر برای مشاغل دیگری غیر از فوتبال این همه وقت صرف می کردند اکنون در جایگاه بهتری از هر نظر قرار داشتند.
مقوله ای که این روزها کارشناسان زیادی را به چالش فراخوانده وهر کس به فراخور درک وسوادش اظهار نظر میکند بحث دلالیسم وپدیده زشت پورسانت گیری عده ای از مربیان، مدیران، خبرنگاران و........ است که افراد زیادی در گوشه وکنار به ان اشاره کرده اند .
اوایل امسال و قبل از شروع لیگ زمزمه ای راه افتاد که فلان مربی و فلان مدیر با استفاده از رانت مربیگری یا مدیریتی خود قراردادهای انچنانی با بازیکنانی بسته و مقدار اندکی را به بازیکن مورد نظر می پردازند. آنچه مورد توجه است نوع بستن قرارداد با بازیکنان است که در تمام دنیا آژانس هایی برای این کار در نظر گرفته شده ودر واقع دلالی را ضابطه مند کرده اند تا هر کسی نتواند به شغل جابجایی بازیکن بپردازد و در واقع برای اینکار مجوز های لازم را دریافت می کنند. اما اینجا و در کشورمان اغلب قراردادها در رستورانها ویا در تولیدی ها ودر پاره ای اوقات در منازل بازیکنان و جاهایی دیگر که هیچ ارتباطی به فوتبال ندارد منعقد می شود. بدینگونه است که راه را برای اعمال نفوذ افراد نا لایق باز می گذاریم تا آنطور که دلشان می خواهد از این آشفته بازار سود ببرند و پولهای آنچنانی به جیب بزنند .بسیار شنیده ایم فلان مربی خارجی که مثلا قیمتش در حدود صد هزار یا دویست هزار دلار بوده با بازار گرمی دلالان محترم با قیمت های بسیار بالاتر قراداد بسته اند وجالب اینکه اکثر این دسته مربیان با ناکامی مواجه شده ودر ادامه اخراج شده اند .
مدیری که از مدیریت فقط هزینه کردن را بلد است مدیر نیست ،مدیریت فنی است که با ان آدمها ضمن نیل به مقصود که در ورزش می تواند قهرمانی باشد از حد اقل امکانات به حد اکثر موفقیت ها برسند نه اینکه به محض سست شدن پایه صندلی مدیریت مان با ردیف کردن اسامی دهن پر کن، ستاره ای و یا مربی سرشناسی را به خدمت بگیریم و بدون اینکه ابزار کافی در اختیارش قرار دهیم توقع معجزه داشته باشیم .نمونه این دست افراد را در باشگاههای بزرگمان بسیار دیده ایم.
در واقع پدیده دلالیسم باعث رشد بی رویه قیمت بازیکنان و مربیان نیز شده است ، مدیری که می بیند با استفاده از مربی و یا بازیکن ایرانی چیزی عایدش نمی شود چاره را در خرید مربیان وبازیکنان بی کیفیت خارجی می بیند تا از این رهگذرسودی نصیبش شود . در چند سالی که از هجوم بازیکنان ومربیان خارجی به کشورمان می گذرد شاید تعداد بازیکنان ومربیان موفق خارجی در لیگ برتر ایران به تعداد انگشتان دو دست نیز نرسند.در نتیجه پولی را که باید صرف پرورش واعتلای استعداد جوانان ایرانی کنیم به کسانی داده ایم که به دیگر سوی جهان رفته و از برکت حضور در میهنمان کار وکسبی راه انداخته وگذران زندگی می کنند و فوتبالیست های ایرانی پشت خط مانده و بعضی هم به راههایی کشیده می شوند که همه می دانیم.
اصل حضور خارجی ها در فوتبال به خودی خود بسیار خوب و شایسته است به شرطی که اولا در گزینش این افراد دقت لازم انجام شود و در ثانی بر قیمت ها کنترل کافی صورت گیرد، باشگاههای ما چون عمدتا از بودجه دولتی اداره می شوند حق ندارند به هر صورت که میخواهند عمل کرده و پول بیت المال را هدر دهند.در کشور کوچکی همچون قطر که اصلا وابدا با ایران عزیزمان قابل قیاس نیست وقتی باشگاهی بازیکنی را بخواهد حتما باید از کانال کمیته المپیک این امیر نشین اقدام کند که البته الگو برداری از آنها شاید مناسب ما نباشد اما می توان این موضوع را با فرهنگ خودمان هماهنگ کرد و بهره لازم را برد .
در پایان این نوشتار از آن دسته از مدیران، مربیان، ورزشکاران،خبرنگاران و سایر زحمتکشان فوتبال که با رعایت کلیه مسایل اخلاقی سالهاست به این رشته خدمت میکنند پوزش می طلبم چرا که معتقدم در بین این افراد انسانهایی هستند که عاشقانه کار می کنند وشاید اگر برای مشاغل دیگری غیر از فوتبال این همه وقت صرف می کردند اکنون در جایگاه بهتری از هر نظر قرار داشتند.