۱۳۸۹ آبان ۲۲, شنبه

نایب قهرمانی ذوب آهن اصفهان

تیم فوتبال ذوب آهن، نماینده ی باشگاههای ایرانی در جام قهرمانان آسیا در گام آخر با نتیجه ی سه بر یک شکست خورد تا به مقام نایب قهرمانی این دوره از بازیها بسنده کند.

نماینده ی ایران که با شایستگی و با غیرت ایرانی خود تا این بازی پیش رفته بود در گام آخر مغلوب سئونگنام کره شد تا در تقابل فوتبال نیمه سنتی منصور ابراهیم زاده و شبه مدرن کره ای ها آنکه امروزی تر است برنده شده باشد.

منصور ابراهیم زاده و تیم مربیگری اش الحق یکی از برترینهای فوتبال علمی ایران امروز هستند؛ اما فراموش نکنیم همین مربیان علمگرای ما نیز در مقابل تیم های شرق آسیا که بیش از دو دهه است با برنامه ریزی و استخدام مربیان درجه یک دنیا و استفاده از آنان در تیم هایشان به فوتبال تاکتیکی روی آورده اند، حرفی برای گفتن ندارند.

بحث بر سر ابراهیم زاده، جلالی، صالح و یا هر مربی دیگری نیست.اینجا کلیت فوتبال ایران است که اساسا بیمار است. هر از چندگاهی با درایت شخصی یک مربی، تیمی از ایران می درخشد و کم و بیش به موفقیت هایی دست می یابد. از قدیم گفته اند برد صدها پدر ومادر دارد؛ اما در هنگامه ی باختها همه ی ورزشکاران معمولا یتیم می شوند.

به یاد می آوریم که با بردهای ذوب آهن به به و چه چه های فراوانی شنیدیم، حالا با این باخت که انصافا چیزی از شایستگی های بازیکنان ایرانی هم کم نمی کند باید به انتظار بنشینیم و ببینیم آیا حضراتی که در بردها سینه سپر می کردند این بار نیز آفتابی خواهند شد یا نه؟

و کلام آخر اینکه:

ذوب آهن باخت، چون باید می باخت. کره ای ها بردند، چون باید می بردند. فوتبال ایران و کره دقیقا دو نقطه ی مقابل هم هستند، کره ای ها از نظر استعداد تقریبا به اندازه ی بازیکنان معمولی ایرانی هستند و از نظر فردی هیچ تناسبی با ایرانی ها ندارند . از نقطه نظر دیگرآنها تاکتیک پذیرند و بازیکنان ما علاقه ای به کار تیمی ندارند. در تیم های ما هرچند ذوب اهن یکی از تاکتیکی ترین آنها باشد، کار تیمی چیزی شبیه شوخی است، ما هنوز به بازیکنانی که بتوانند پا به توپ جولان بدهند علاقه ی فروانی داریم؛ اما در فوتبال روز دنیا که شرق آسیایی ها به انان تاسی می کنند تکنیکی ترین بازیکنان همواره در خدمت تاکتیک تیمی هستند.آنها برنامه های بلندمدت و میان مدت و کوتاه مدت برای بازیهای لیگ و ملی شان دارند، ما متاسفانه می خواهیم سیزده بدری لیگ مان را اداره کنیم و بازیهای ملی مان را به دلخواه سرمربی ار دماغ فیل افتاده ی مان برگزار می کنیم .

خلاصه اینکه ما باید می باختیم، که اگر می بردیم جایی از هستی ایراد داشت و احتمالا عدالت زیر سئوال می رفت. امید اینکه روزگاری فرا برسد که تیم های ایرانی با پشتوانه ی غنی تاکتیکی به مصاف رقبا بروند و پرچم کشورمان را درمیادین به اهتزاز درآورند.