چرا قطر می تواند؟
ایران را با این امیر نشین که در جنوبی ترین قسمت خلیج همیشگی فارس قراردارد مقایسه که نه تنها ببینید!! |
به سلامتی میزبانهای جام جهانی دو دوره ی دیگر نیز انتخاب شدند تا به عنوان یکی از ورزشکارترپرورترین کشورهای آسیا و احتمالا بزرگترین آنها به کشوری که اندازه ی یکی از شهرهای کوچک ما وسعت و جمعیت دارد رشک بورزیم.
در انتخابات اخیر فیفا، قطر به عنوان میزبان یک دوره از مسابقات جام جهانی برگزیده شد تا علاقه مندان به فوتبال از خود بپرسند واقعا این امیرنشین جنوب ایران چه دارد که کشور پهناور جمهوری اسلامی ایران ندارد و چگونه است که انها می توانند میزبان جام جهانی باشند و ما نمی توانیم؟
صرف نظر از مسائل اعتقادی و حاشیه ای ورزش، ما هنوز بعد از گذشت بیش از هشتاد سال از حضور فوتبال در ایران فاقد ورزشگاهها ی استاندارد برای انجام مسابقات هستیم و مسابقاتی را هم که در قالب جام قهرمانان آسیا میزبانی می کنیم با چشم پوشی و گذشت مسئولین برگزار کننده ونیاز برگزارکنندگان به تماشاگران ایرانی برگزار می کنیم.
فوتبال ایران در متن خود چیزی به نام برنامه ریزی(نرم افزار و سخت افزار) ندارد، کامیابی های گاه و بیگاه تیم های ایرانی هیچ ارتباطی با برنامه ریزی فدراسیون و گردانندگانش ندارد، چند تیم سراغ دارید که در رده ی نونهالان، نوجوانان، جوانان و امیدها تیم های ارزشمند و دست پرورده ی خود را حمایت کنند و از همان بازیکنان در رده ی بزرگسالان استفاده کنند؟
چند باشگاه به معنای واقعی در ایران سراغ دارید که از تمامی ابزاری که یک باشگاه نیاز دارد بهره مند باشد؟ کدام باشگاه را سراغ دارید که بداند سال آینده از چه برنامه های مدون و مشخص استفاده خواهد کرد؟
باشگاههای ایرانی عموما(حساب دو باشگاه اصفهانی و فولاد اهواز را جدا کنید) خلق الساعه تصمیم گیری و عمل می کنند، در باشگاههای ایرانی به دلیل اینکه عزل و نصب مدیران از ضابطه ی خاصی تبعیت نمی کند، مدیران تنها به فکر امروز هستند تا بتوانند با نتیجه ای مناسب که اکثر اوقات نیز حاصل نمی شود، مدتی دیگر بر زمامداری شان بیافزایند و در این راه ابایی از جابجایی پیاپی مربیان ندارند و گاهی همین تغییرات منجر به سقوط به دسته های پایین تر می شود.
وقتی مدیری از سال آینده ی مدیریت خود اطمینان ندارد، مطمئنا به دنبال آماده کردن بستر مناسب جهت اردو، تمرین وساخت زمین و استادیوم مناسب برای باشگاهش نخواهد بود وبودجه ی اختصاص داده شده را تنها به خرید بازیکن، آن هم از نوع بزرگسالش می نماید.
نتیجه این می شود که آرام آرام لیگ از بازیکنان بی کیفیت خارجی پرشده و ساخت و ساز اماکن ورزشی نیز به بوته ی فراموشی سپرده می شود و از سوی مقابل بازیکنان با کیفیت ایرانی نیز چاره ای جز نیمکت نشینی و افت ندارند.
با توجه به نوشتار بالا و اینکه می دانیم کشورهای حاشیه ی خلیج همیشه فارس با اختصاص بودجه های آنچنانی ساخت وسازهای بسیاری در زمینه ی اماکن ورزشی انجام داده اند دور از ذهن نبود و نیست که میزبانی بزرگترین رویداد ورزشی تمام کره ی زمین را برعهده بگیرند.
امیدواریم به زودی نه برای میزبانی مسابقات معظمی چون جام جهانی، که برای اعتلای ورزش ایران ورزشگاههایی در خور نام وشان ایران در همه ی شهرهای کشور ساخته شده تا علاقه مندان به فوتبال با استفاده از آن امکانات بتوانند با حضور در میادین تجربه کسب کرده و در مسابقات برون مرزی بر اعتبار ورزش ایران بیافزایند.