از آن سالها كه به عربهاي حاشيه خليج فارس مي خنديديم و از رفتارشان با مربيان خارجي كه از امريكاي جنوبي و اروپا مي آوردند و بعد از چند بازي اخراجشان مي كردند زمان زيادي نمي گذرد.
آن سالها ما ظاهرا آماتور بوديم و انها حرفه اي؛ اما فوتبال آماتور و بي پول ايران همواره در تقابل با عرب هاي پولدار آن سوي خليج تا ابد فارسمان پيروز ميدان بود. تنها اين اواخر عربستان داشت آرام آرام موي دماغمان مي شد كه امروزه نه تنها موي دماغ نيست كه حتي جسارت بردن در ورزشگاه بزرگ آزادي را نيز دارد.
در آن سالها ما به صبور نبودن عرب هاي فوتبال نشناس مي خنديديم كه چرا دلارهاي نفتي را خرج برزيلي ها و اروپايي ها مي كنند و بعد از چند بازي از كار بركنارشان مي كنند، چه مي دانستيم كه در آينده اي نزديك كار خود ما بدتر از آني خواهد شد كه امارات و كويت و قطر با اين دسته از مربيان مي كردند.
با ظاهرا حرفه اي شدن فوتبال و هجوم مديران غير ورزشي و عموما صنعتي به ورزش هر ساله شاهد عزل ونصب هاي نا معقول درليگ هاي مختلف هستيم .در همين ليگ برتر فوتبال امسال هفت مربي تا به امروز جايشان را به ديگري داده اند و عموما نيز مربيان جديد نتيجه درخشان تري نيز حاصل نكرده اند .
آنچه گفتني و شنيدني است، اينكه اين مديران خود بيشترين گناه را در عدم نتيجه گيري تيمهايشان مرتكب مي شوند ؛ اما به لحاظ نفوذي كه در هيت مديره هايشان دارند با اخراج سرمربي به كار خود ادامه مي دهند و چندي ديگر به مديريتشان مي افزايند.
مديران فوتبال ايران(به غير از سه چهار نفر كه امتحانشان را پس داده اند)عمدتا با توصيه هاي فاميلي و گاهي با تشويق دلالان اقدام به جذب مربي وبازيكن مي كنند ، بعضي از اين آقايان اصولا نمي دانند كه تيم بايد توسط مربي بسته شود تا در موقع لزوم جوابگوي نتايج حاصله باشد .
آخرين نمونه مربيان اخراجي پرويز مظلومي ، سرمربي مس كرمان بود كه چند روز پيش بركنار شد.مديران مس كه مي دانستند جز سهميه هاي ايران در آسيا هستند با دست دست كردن زمان را تلف كردند و چند روز مانده به آغاز ليگ در حاليكه با مهدي محمدي(كمك مظلومي وسرمربي بعد از او) تمام كرده بودند مجددا با مظلومي به توافق رسيده واو را به كرمان بردند تا با نداشتن بازيكنان مورد درخواستش به مسلخ برود و نتايجي را بگيرد كه تا امروز شاهد بوده ايم.
به هر حال ورزش جاي برد وباخت هاست و حتي بازيكني كه در كوچه پس كوچه هاي شهرش به بازي گل كوچك مشغول است دوست ندارد ببازد؛ اما بايد بپذيريم همه ورزش، بردن در ميدان نيست. ورزش در روح خود مسائل ديگري را نيز دارد كه مي شود از ان ديدگاه به آن نگريست. چيزي كه امروزه مديران ورزش در باشگاهها به دنبال آن هستند بيش از هر چيزي شبيه تلاش براي بقاي مديريتشان به نظر مي رسد ولاغير!اميد كه مديران باشگاهها و مسئولان ورزش كشور نگاه دقيق تري به مقوله انتخاب و گزينش مربي داشته باشند تا در ميانه ليگ بازيكنان يك تيم مجبور نباشند با يك مربي جديد كه مسلما افكاري جدا از نفر قبلي دارد ادامه دهند و در پي كسب نتيجه باشند.
۱۳۸۸ آذر ۱۳, جمعه
يكي از دردهاي فوتبال ما
اشتراک در:
پستها (Atom)