داستان فوتبال ایرانی

در همین لیگ امسال، چندین بار بازیها تعطیل شده
تا تیم ملی به اردوی تدارکاتی و یا به مصاف حریف برود. چنین برنامه ریزیهایی سالها
پیش و زمان مربیگری علی پروین در تیم ملی نیز آزموده شده و تنها به برهم خوردن نظم
بازیهای داخلی انجامید، اگر چه شاید روزی
که کی روش را برمی گزیدیم تا هدایت تیم ملی ایران را به دست گیرد، هرگز فکر نمی
کردیم برنامه های او تا این حد به برنامه های سلطان شباهت داشته باشد.
شاید تنها توجیهی که می توان
برای این کار یافت، این است که کی روش برنامه ریزی کرده تا تیم را به جام جهانی
ببرد و ارزش این را دارد که ریسک کنیم و بازیهای داخلی را کجدار و مریز انجام
دهیم؛ اما چنانچه واقع نگر باشیم و کمی نیز به گذشته برگردیم، می بینیم که اولا:
علی پروین نیز در همان دوره تلاش می کرد تا ایران را به جام جهانی برساند و در
ثانی: چه کسی تضمین خواهد داد حالا که داریم مسابقات داخلی را فدای جام جهانی می
کنیم، بتوانیم صعودمان را به جام جهانی جشن بگیریم؟ و ثالثا اگر قرار بود با آوردن
مربی یی چون کی روش، همچون گذشته لیگ را فدای تیم ملی کنیم چه نیازی به صرف این
هزینه های گزاف بود؟ می شد با یکی از همین مربی های داخلی به توافق رسید و همان روال
دوره ی علی پروین را ادامه داد.
کی روش مربی کوچکی نیست، او
را اورده ایم تا از داشته های فنی اش به نفع فوتبال ایران بهره ببیریم؛ اما انگار
کارلوس به نقطه ضعف ما ایرانی ها پی برده است که هر سازی که می خواهد می زند و هر
گونه که دلخواه اوست برنامه ریزی می کند.