بشارت نو/گروه ورزش

تهامی گفت:« که آرزو داشت در بازی با استرالیا در ترکیب ثابت تیم ملی قرار داشته باشد،
اما در آخرین لحظه فردی از تهران با کادر فنی تماس گرفته و او را از لیست خارج کرده
است». اینکه بازیکنی آرزو داشته باشد در ترکیب ثابت قرار داشته باشد چیز تازه ای
نیست؛ اما ماجرای تماس از تهران چیزی نیست که حداقل حالا حالاها کسی بتواند اثبات
اش کند. او همچنین گفت:« که به نظرش نعیم سعداوی آن روز نباید به میدان میرفت».اگر
چه این گفته ی تهامی با واکنش شدید نعیم سعداوی در همان برنامه منجر شد؛ اما پاسخ
سعداوی قانع کننده نبود و به جای دفاع، با گفتن اینکه « عادل می باید بازیکنان
بزرگتری را به برنامه اش دعوت می کرد» سعی در لاپوشانی داشت، فوتبالی ها قدیمی می
دانند سعداوی علی رغم بازیهای فراوان در تیم ملی، هیچگاه دفاع راست اول فوتبال
ایران نبوده و کج سلیقگی هایی باعث آن شد کسی مثل «جواد زرینچه» مدت ها مورد غضب
واقع شود و البته این موضوع در مسابقات جهانی که زرینچه به طور ثابت بازی کد و با
پاس گل طلایی ای که به استیلی داد و پایه گذار «گل قرن» شد، به اثبات رسید.
این فوتبالیست سالهای نه چندان دور درباره
ی صحنه ی گل دوم که پا به پای عزیزی به سمت دروازه استرالیا یورش برد، گفت:« دروازه
جلوی من خالی بود و اگر من در آن صحنه جای خداداد بودم، به بازیکن کناری پاس میدادم
و خودم مستقیما شوت نمی زدم». و البته خود خداداد هم چند سال پیش گفت که ریسک کرده
و خود این ضربه را زده و خدا کمک کرده توپ وارد گل شده است، اگر چه همان پابه پا
رفتن او هم در شکاف خط دفاع حریف و اطمینان خاطر خداداد، بی تاثیر نبود.
بازیکن اسبق تیم ملی بار دیگر به انتقاد از
اتفاقات آن سال پرداخت و گفت: «از کل کسانی که در بازی با استرالیا حضور داشتند، فقط
من به جام جهانی نرفتم، مثلا بهنام سراج یا علی لطیفی حق شان نبود که به جام جهانی
بروند، حتی بازیکنی بود که گچ پایش را باز کردند و او را با خود بردند و از او استفاده
هم نکردند. اگر من بودم ایران حتما از گروهش صعود میکرد».
او همچنین ماجرای بازی ندادن اش را در تیم ملی ایران با
موضوعی غیر ورزشی مرتبط می داند و می گوید:«مسئله این است که در آخرین سفر تیم ملی به هنگ کنگ، به من گفتند جایی رفتهام
که نباید می رفتم و به همین دلیل مرا خط زدهاند. آن جایی که از آن سخن میگویند، من
و میناوند با هم رفتیم. میناوند داخل رفت و من در آستانه در ماندم. اگر رفتن به آنجا
اشکال داشت، چرا مهرداد به جام جهانی رفت، اما من نرفتم». صحت و سقم این موضوع
چندان روشن نیست؛ اما در میانههای برنامه عادل گفت:« میناوند درپیامی به برنامه
90 گفته است که تهامی نباید این چنین حرف میزد که باعث شود دل خانوادهاش بلرزد و
تهامی باید باوجدان تر صحبت میکرد».
این بازیکن آبادانی الاصل در آخر گفت:« مطمئن باشید کسانی که باعث شدند
من به جام جهانی نروم را نه در این دنیا و نه در دنیای دیگر نمی بخشم، حتی اگر از من
حلالیت بخواهند». ماجرای این بازیکن خوب (به لحاظ فنی) البته نه اولین و نه
احتمالا آخرین نخواهد بود، بازیکنان بسیاری پشت همین جریانات موجود در فوتبال می
مانند و هرگز ثمر نمی دهند. اینکه چه اتفاقاتی در اردوها می افتد همیشه بوده و کم
و بیش در اردوهای سایر تیم ها در همه جای دنیا اتفاق می افتد؛ اما تفاوت در
اینجاست که در ایران به جای اینکه بعد فنی ورزشکاران را الگو ی نوجوانان قرار دهیم،
ورزشکاران را اسطوره ی اخلاق معرفی می
کنیم و به محض کمترین لغزش می خواهیم ریشه ی آنان را از بیخ بزنیم و البته
متاسفانه در مورد همه ی ورزشکاران نیز به یک میزان رعایت نمی شود.
حالا چند
روز پس از آن برنامه؛ انگار عده ای عادل فردوسی پور را به گوشه ی رینگ برده اند و
او و برنامه اش را هدف ضربات شان قرار داده اند، این بار آن بازیکن- به زعم خیلی
ها بداخلاق- که در پاسخ فحاشی های ناموسی
عده ای، حتی برنگشت نگاه شان کند و تنها با چرخاندن گردن اش به سوی آنها "آب
دهن" پرتاب کرده بود، برای عادل «پیامک» داده است که: «نگران انتقادهایی که از تو و برنامه ات می شود نباش،
من کنارت هستم! از صحبت های این ها نترس من همه ی آن ها را افشا می کنم.»
مخلص کلام اینکه «سید ابراهیم تهامی» جدای از
حاشیه هایی که داشت ( یا برایش به وجود آوردند) بازیکن بزرگی بود که می توانست
بسیار بیش از آنچه از او به یاد داریم باشد، اینکه حالا در سالروز صعود افتخار
آمیز تیم ملی ایران به جام جهانی 1998 هنوز ناگفته هایی، گفته می شود، نشان از دمل
چرکینی دارد که متاسفانه این فوتبال با آن روبروست.