گلر جوانی بود، درتیمش مورد اطمینان بود، در یکی از بازیها در دقایق آخر چنان به تیم مقابل به قول امروزیها حال داد که مربی اش داشت سکته می کرد، فصل تمام شد، در اولین فرصت راهی آن تیم دیگر شد، یک سال گذشت، سال دوم شد، مربی خارجی در تیم جواب نداد، مربی سابق "آقا گلره" را آوردند که تیم آقا گلره را نجات دهد، رقیب هم سرسخت بود، باج نمی داد، "آقا مربی" هم دیگر اعتمادش سلب شده بود،ترجیح می داد ببازد؛ اما شرافتمندانه، به آقا گلره میدان نداد، کمی خودش را به در ودیوار زد، نشد که بشود، قبل از آخرین بازی فصل رضایتنامه را گرفت و رفت، حالا فکر می کنید دیگران چقدر به او اعتماد کنند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
ما انتقاد نمی کنیم، فحش می دهیم؛ شما سعی کنید انتقاد کنید.