۱۳۹۱ آبان ۲۷, شنبه

تیم کی روش رو به سانتر از جناحین آورد


 
کارلوسِ علی اصغری

بشارت نو/گروه ورزش
افشین معشوری - حرف بر سر این نیست که حق تیم ملی ایران در بازی با ازبکستان برد بود یانه، آنچه که مورد نیاز فوتبال ایران در چهارشنبه ی گذشته بود؛ یک برد حتی خفیف در برابر تیم ازبک بود. ایران که بازی را خوب شروع کرده بود، در ادامه آرام آرام مقهور قدرت بازی خوانی میرجلال کاسیموف شد و از انجایی که کارلوس کی روش روی نیمکت نبود، دستیارانش هم به خوبی نتوانستند بازیکنان را به خوبی در زمین هدایت کنند.

کارلوس کی روش که حالا مدت زیادی است  در ایران کار می کند،  به نظر می آید هنوز نتوانسته تاثیر مثبتی روی بازیکنان ایرانی بگذارد، آنجا که  به روال سیستم علی اصغری فوتبال ایران در اواخر بازی با آوردن عباسفرد - که حالا در سن بالای سی سال حتی از روزهای اوج خود که البته در سطح ملی نیز نبود - در پی ارسال های بلند و گلزنی از این طریق بود که در نهایت نیز به نتیجه نرسید. هنری که تاکنون از کی روش دیده ایم تنها تعطیلی لیگ، دعوت بازیکنان ایرانی نه چندان مطرح پرورش یافته در فوتبال اروپا، رفتاری تحقیرآمیز که هر بیننده ی عادی هم می تواند به آن پی ببرد و.... بوده است. کارلوس مقصر نیست، او پیش از این در فوتبال دنیا بسیار کاشته و حالا حالاها هر جا که در فوتبال غیرحرفه ای برود مانند ما نازش را می خرند و او لاجرم درو خواهد کرد.

یکی از بزرگترین اشتباهات کی روش در هفته های اخیر بازی با تیم  بی کیفیت آسیای میانه ای بود، در همین بازی بازیکنی را از دست دادیم که اگر مقابل ازبکستان در زمین بود شاید در لحظه هایی از بازی تجربه اش به داد مامی رسید و از بن بست رهایی می یافت. علی کریمی که 90 دقیقه بازی را از جایگاه ویژه تماشا می کرد در همین  بازی سیزده به دری مصدوم شد تا در لحظاتی از بازی که دوربین به سمت او می رفت، چنان افسوس در چهره اش هویدا شود که دل هر جنبده ای برایش بسوزد.

حالا باید به سان چند دوره ی پیش حسرت فرصت هایی از دست رفته را بخوریم، حسرت توپ هایی را که وارد گل نکردیم، حسرت بازیکنانی که دعوت نکردیم، حسرت انتقاهایی را که از یک گوش شنیدیم و از دیگری در کردیم، حسرت خیلی چیزها؛ اما فردا که تیم ملی به جام جهانی نرفت باز یکی مثل کی روش پول هایش را می گیرد ومی رود و ما فوتبال دوستان ایرانی می مانیم و یک تیم در هم ریخته ی بی انگیزه، بازیکنانی که حتی حوصله ی لیگ را ندارند، مربیانی که انگیزه ای برای آموختن علم جدید ندارند و می پندارند برای چه بیاموزند وقتی می دانند دوباره یک غریبه خواهد آمد و حاصل دسترنج آنها را با آوردن چند بازیکنی که خارج از مرزها معلوم نیست واقعا چقدر کیفیت بازی آنها مورد تایید بوده است. حالا دیگر می ماند که آیا گل دقیقه ی 12 محمد نوری واقعا مردود بود و یا بر اثر اشتباه داوری مردود اعلام شد که نه تنها تاثیری در اصل ماجرا ندارد که تنها سوهانی بر روح علاقه مندان خواهد شد. افسوس بر این سرمایه ای که می سوزد و کسی شلنگ آتش نشانی را نمی یابد تا حریق شعله ور را خاموش کند.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

ما انتقاد نمی کنیم، فحش می دهیم؛ شما سعی کنید انتقاد کنید.