خشونتی که لازم نیست
بشارت نو/ گروه ورزش – افشین معشوری - چند
روزی از پیروزی شیرین ایران بر کره ی جنوبی می گذرد. علی رغم همه ی حلاوت این
پیروزی، نکات بسیاری نیز بود که می تواند مورد واکاوی قرار گیرد و در بازیهای
آینده با رفع آن به بهبود روند تیمی ایران کمک کرد. یکی از مواردی که بسیار در
سالیان دراز حیات فوتبال ایران معضلی خطرناک بوده، خطاهای گاه و بیگاه بچگانه ی
بازیکنان در لحظات حساس بازی بوده است. در این بازی که به نوعی مرگ و زندگی نیز
محسوب می شد، مسعود شجاعی در اوایل نیمه ی دوم با خطایی که ضروری نیز به نظر نمی
رسید، باعث ده نفره شدن تیم ایران شد. او که چند سالی است فوتبال خشن و حرفه یی
اسپانیا مشغول به کار است، بعید است نیاموخته باشد که نباید چنین خطاهایی را انجام
دهد؛ اما شاید این به نوع پرورش بازیکنان مان برگردد که از پایه به خوبی مسایل
روحی و روانی را به آنان آموزش نمی دهیم.
در مباحثه هایی که با دوستان
پس از این بازی داشتیم، دوست گرانقدرم امیر یزدجردی معتقد بود نوع بازی اشکان دژآگه
و رضا قوچان نژاد به کلی با سایر بازیکنان ایران متفاوت است، او حضور و اموزش صحیح
در رده ی پایه ها را - چیزی که بازیکنان ما در این خصوص بی بهره یا کم بهره
اند- از عوامل این تفاوت می داند. به
راستی وقتی بازیکنی در رده ی ملی، نمی داند رفتار خشن در ان لحظه از بازی ممکن است
به فاجعه یی بدل شود باید با او چه کرد؟
این تنها به مسعود شجاعی
محدود نمی شود، می توان رد خشونت های بیهوده را در حرکات تک تک بازیکنان ایرانی
دید، چنانچه اشاره به شجاعی داریم، به روز بودن سوژه و اینکه او عضو تیمی است که
امید بیش از 70 میلیون ایرانی است و گرنه در همین لیگ خودمان می توان خشونت های بی
مورد بسیاری را دید و مثال زد. گاهی خشونتهای عمدی در بین بازیکنان فوتبال چنان
دهشتناک است که باور اینکه بازیکن خاطی نمی داند ممکن است روزی همین اتفاق برای او
بیافتد، کمی دور از ذهن است. بگذریم؛ از بحث بازیکنان پرورش یافته در مکتب فوتبال
آلمان و هلند دور نشویم. چه اتفاقی می افتد که اشکان دژآگه، رضا قوچان نژاد،
فریدون زندی و... که خمیر مایه ی شان ایرانی است؛ اما در فوتبال آنسوی مرزها پرورش
یافته اند می دانند و می توانند؛ اما بازیکنانی که پرورش یافته داخل هستند نمی
دانند یا نمی توانند؟آیا غیر از این است که به لحاظ عاطفه و احساس ما ایرانی ها
سرآمد هستیم؟ بی شک انچه در فرهنگ ایرانی به وفور یافت می شود و گاه بیش از میزان
نیاز با آن مواجهیم همین عاطفه و مهربانی است؛ اما آنچه در میدان شاهدیم خلاف
اموزه های اخلاقی و حتی دینی مان است و این می تواند عواملی غیر از مسایل ورزشی
داشته باشد.
وقتی ورزشکاری در تیم
باشگاهی خود از ابتدا می آموزد " اگر توپ رد شد بازیکن رد نشود" این
مقوله را ملکه ی ذهن خود خواهد کرد و مادامی که در میدان حضور دارد از این روش
برای نیل به مقصود استفاده خواهد کرد، حتی اگر این بازیکن مسعود شجاعی باشد و در
لالیگای اسپانیا مشغول به کار باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
ما انتقاد نمی کنیم، فحش می دهیم؛ شما سعی کنید انتقاد کنید.